تاریخ انتشاريکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۶
کد مطلب : ۲۵۴
۰
plusresetminus
رشد و عوامل موثر بر آن/ قسمت دوم

تقاضا، محرک اولیه رشد

شرایط اقتصادی نشان دهندۀ کاهش تقاضا برای کالاهایی است که عرضۀ آن‌ها از کانال پست لجستیک به سهولت و سادگی ممکن است؛ اما این موضوع اصلا به این معنا نیست که ما با کاهش تقاضا برای خدمات پست لجستیک مواجه خواهیم بود!
تقاضا، محرک اولیه رشد

در قسمت اول این یادداشت مفهوم رشد اقتصادی در بنگاه و صنعت را مورد بررسی قرار دادیم و به بررسی عوامل اصلی موثر بر رشد و نحوه ایجاد رشد پایدار پرداختیم. در این قسمت به بررسی تحولات نیروی تقاضای بازار و پارامترهای موثر بر آن به عنوان یکی از محرک‌های اصلی رشد می‌پردازیم.
 

نیروی تقاضا بی‌واسطه‌ترین عامل ایجاد رشد است. تقویت نیروی تقاضا در بازار موجب می‌شود خریداران، محصول یا خدمت بیشتری خریداری کنند یا محصول و خدمت را با قیمت بیشتری خریداری کنند و به هر حال سبب می‌شود  تا سودآوری، به طور مستقیم از طریق بروز رشد در ستون درآمدهای صورت مالی بنگاه، یک افزایش را تجربه کند.
مشکل اصلی اما، این‌جاست که بر خلاف تابع عرضه (تابعی که سطح عرضه را بر اساس قیمت تعادلی بازار تعیین می‌کند)، تابع تقاضا (یعنی تابعی که سطح تقاضا را بر اساس قیمت تعادلی بازار تعیین می‌کند) پیچیده و به خصوص در بخش مصرف‌کنندۀ نهایی، غیرقابل پیش‌بینی است. البته پارامترهایی وجود دارد که می‌توان از آن‌ها برای تخمین وضعیت تغییرات تقاضا استفاده کرد و ما در ادامه به این پارامترها می‌پردازیم.

رابطه تولید ناخالص داخلی و تابع تقاضا
برای محاسبه تولید ناخالص داخلی سه رهیافت اصلی وجود دارد. رهیافتی که ما در این بخش برای تخمین اثرات تولید ناخالص داخلی (GDP) بر تقاضا از آن استفاده می‌کنیم؛ رهیافت درآمدی نام دارد.
بر اساس رهیافت درآمدی:
تولید ناخالص داخلی= سود خالص بنگاه‌ها+دستمزد نیروی کار + مالیات - سوبسید بر تولید و واردات
نهادهای داخلی و بین‌المللی مختلف، هرسال تخمین‌هایی
از روند تغییرات تولید ناخالص داخلی کشورها ارائه می‌کنند  و در مورد ایران این تخمین برای سال 2021 میلادی چیزی در حدود یک درصد است.

 رابطه تولید ناخالص داخلی و میزان تقاضا در صنعت پست لجستیک چگونه است؟
برای بررسی این رابطه باید تقاضای صنعت پست لجستیک را به دو بخش تقاضای خدمات B2B و خدمات B2C تفکیک کرد.
به‌طور خلاصه می‌توان گفت نیروی تقاضا در بخش B2C از دو عنصر اول این معادله تامین می‌شود و تقاضای B2B نیز بر حسب دو عنصر رقابت و سطح تقاضای B2C تحت تاثیر تغییر میزان تولید ناخالص داخلی تغییر می‌کند.
در این تفکیک باید به این نکته توجه داشته باشیم که معیار تشخیص B2C از B2B در این‌جا نه سفارش دهنده، بلکه ذی‌نفع نهایی است.
برای مثال در این تفکیک تقاضا برای حمل یک کالا از فروشگاه الکترونیکی به مقصد منزل یک خانوار، ولو این‌که به سفارش فروشگاه انجام شده باشد را تقاضای B2C محسوب می‌کنیم؛ زیرا ذی‌نفع این تقاضا، مصرف کنندۀ نهایی است و هزینۀ آن در نهایت از محل بودجه خانوار پرداخت می‌شود. بر خلاف تقاضا برای حمل و تحویل کالاهای واسطه‌ای و سرمایه و مواد اولیه که بودجه آن از محل منابع بنگاه تامین می‌شود.

پیش‌بینی اثرات تغییر تولید ناخالص داخلی بر تقاضا برای خدمات پست لجستیک
حالا به معادله محاسبه تولید ناخالص داخلی بر اساس رهیافت درآمدی بازگردیم و ببینیم این معادله می‌تواند چیزی در مورد افزایش و کاهش تقاضا برای خدمات پست لجستیک به ما بگوید.
تقاضای بخش B2C برای مجموعه کالاها و خدمات از محل دو عنصر اول معادله تولید ناخالص داخلی تامین می‌شود.
اگر پیش‌بینی‌های مالیاتی درج شده در بودجه 1400 را قابل محقق شدن بدانیم (اخذ 247 هزار میلیارد تومان مالیات در مقایسه با 197 هزار میلیارد تومان سال 99) و رقم تولید ناخالص داخلی کشور را در حدود 1500 هزار میلیارد تومان فرض کنیم (که قرار است رشدی یک درصدی را تجربه کند)؛ حتی با فرض خوش‌بینانه مبنی بر ثابت ماندن رقم سوبسید بر تولید و واردات، حاصل جمع سود بنگاه و دستمزد سال 1400 باید با کاهشی حدود 35 هزار میلیارد تومان نسبت به سال 99  روبه‌رو شود.
این علامت، هر چند بسیار کلی و مبهم، به ما می‌گوید باید انتظار داشته باشیم تا بودجه‌ای
که میزان تقاضا برای کالا و خدمات را در بخش B2C تامین کرده، در مجموع باید حدود 2.5 درصد کاهش داشته باشد که به معنای کاهش سطح عمومی تقاضا برای مجموعه کالاها و خدمات مورد استفاده خانوار است. از آن‌جا که سرویس پست لجستیک در سطح B2C به صورت گسترده‌ای برای دریافت کالاهای گوناگون مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ باید انتظار داشت این اثر به تقاضا برای خدمات پست لجستیک B2C نیز منتقل شود، هر چند اثر آن حتما مستقیم نخواهد بود.

اثر اهرمی کاهش تقاضا بر بازار هدف خدمات پست لجستیک B2C
هنگامی که از کاهش حدود 2.5 درصدی تقاضای کل برای کالاها و خدمات مصرف‌کننده نهایی صحبت می‌کنیم؛ باید به این نکته توجه داشته باشیم که  این تغییر نه در تمام طبقات درآمدی جامعه به صورت یکسان اتفاق می‌افتد و نه در یک طبقه درآمدی و الگوی مشخص بودجه خانوار این کسری به صورت یکسان شامل حال تمام کالاها و خدمات می‌شود.
به موضوع تفاوت تغییرات در طبقات مختلف درآمدی در قسمت‌های بعدی به صورت تفصیلی خواهیم پرداخت؛ اما در مورد یک طبقه درآمدی مشخص (به خصوص دهک‌های پایین‌تر که با افت درآمدی بیشتری مواجه می‌شوند) باید این نکته را در نظر داشت که تابع تقاضای کالاها و خدمات گوناگون دارای کشش قیمتی یکسانی نیستند. در واقع کالاهایی مانند مواد غذایی، دارو، مسکن و خدمات پزشکی و بخش‌هایی از خدمات آموزشی که نیازهای ضروری خانوار محسوب می‌شوند با هر قیمتی و تحت هر محدودیت بودجه‌ای، تا حد امکان به صورت کامل تامین می‌شوند و کالاهای غیرضروری‌تر مانند لباس و اسباب‌بازی و کتاب و... که می‌توان گفت در ردیف کالاهای دارای ماندگاری بالا در قفسه فروشگاه ها قرار می‌گیرند، با کاهش تقاضای بیشتری مواجه می‌شوند.
بررسی تحولات شاخص شامخ (PMI) در طول ماه‌های اخیر نیز تائید کنندۀ همین نتیجه‌گیری است. در حالی‌که کشاورزی و صنایع وابسته کمترین سطح رکود را در بین بخش‌های مختلف تجربه می‌کنند؛ عمیق‌ترین رکود را در صنایع تولید کنندۀ کالاهای مصرفی بادوام می‌توان مشاهده کرد.
باید دقت داشت آن‌چه تا این‌جا به بررسی آن پرداختیم نشان دهندۀ کاهش تقاضا برای کالاهایی است که عرضۀ آن‌ها از کانال پست لجستیک به سهولت و سادگی ممکن است؛ اما این موضوع اصلا به این معنا نیست که ما با کاهش تقاضا برای خدمات پست لجستیک مواجه خواهیم بود!
در بخش‌های بعدی این یادداشت با ما هم‌راه باشید تا این موضوع را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهیم.
  
 
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما