جایگاه فعالان تجارت الکترونیکی در زنجیرۀ ارزش فعالیتهای اقتصادی چیزی بسیار فراتر از یک عامل خردهفروشی است. تحولی که تجارت الکترونیکی در اکوسیستم تولید و تجارت ایجاد کرده، بسیار فراتر از تغییر کانال فروش است. شناخت صحیح و عمیق ظرفیتهای تازهای که خردهفروشی الکترونیکی به دنیای تولید و تجارت معرفی کرده است، برای طیف وسیعی از ذینفعان نظام اقتصادی اهمیت حیاتی دارد.
بدیهی است که فعالان سنتی تجارت خردهفروشی نیاز دارند که رقیب را به خوبی بشناسند؛ تولیدکنندگان و تأمینکنندگان کالا و خدمات باید بدانند که این بازیگر تازه چه ظرفیتها و امکاناتی را به زنجیرۀ ارزش توسعۀ محصول تا فروش اضافه میکند؛ و فعالان صنعت پست لجستیک نیز که به تجربه دریافتهاند فعالان تجارت الکترونیکی مشتری اصلی و شریک راهبردی توسعۀ کسبوکار آنها هستند، باید درک صحیحی از جایگاه این بازیگر تازه در اکوسیستم تولید و تجارت داشته باشند.
تجارت الکترونیکی را نمیتوان فقط به عنوان یک تغییر در کانال فروش دید و تفسیر کرد. ریشۀ بیشتر ظرفیتهای تازهای را که تجارت الکترونیکی به زنجیرۀ ارزش فعالیتهای اقتصادی از توسعۀ محصول تا خردهفروشی و مصرف اضافه میکند، باید در تعمیق رابطه بین مصرفکننده با تولیدکننده و توسعهدهندۀ محصول دید.
فعالان تجارت الکترونیکی فقط عرضهکنندۀ کالا و خدمات در یک قالب تازه نیستند؛ آنها فروشگاه را از یک مکان فیزیکی به یک مفهوم انتزاعی تبدیل کردهاند که در ذهن و فرهنگ رفتاری مشتری جای گرفته است؛ و از این رهگذر، دسترسی عمیقی به ذهن و الگوی رفتاری مشتریان پیدا کردهاند. بخشی از این موضوع (یعنی تبدیل مفهوم بازار به یک الگوی ذهنی و رفتاری در مشتری و دسترسی عمیق به ذهن و نگرش او) ناشی از الگوی بازاریابی خودانگیخته (inbound marketing) در مقابل بازاریابی مبتنی بر انتشار پیام (outbound marketing) است که بیشتر در خردهفروشی سنتی مورد استفاده قرار میگیرد؛ و بخشی از این موضوع ناشی از سهولت ثبت و تعقیب ردپای رفتاری مشتری در فضای تجارت الکترونیکی است.
این مزیتها فعالان تجارت الکترونیکی را قادر میسازد که نسبت به خردهفروشان سنتی نقشهای بیشتری را در زنجیرۀ ارزش توسعه، تولید و توزیع محصولات بر عهده گیرند. برخی از مهمترین این نقشها عبارتاند از:
مشارکت در فرایند توسعۀ محصول
توسعۀ محصولات جدید را نباید به توسعۀ دانش فنی کارآمدتر برای فرایند محدود ساخت و آن را تولید و فناوری پیشروتر برای ارتقای عملکرد و کیفیت محصول دید. بخش بسیار مهمی از فرایند توسعۀ محصول به درک روند تغییرات ترجیحها و اولویتهای مشتریان مربوط است.
چه بسیار محصولات ناکامی که با وجود برخورداری از بهترین فناوریها، بهدلیل شناخت اشتباه اولویتهای مشتریان و درنتیجه هدایت شرکتها بهسمت سرمایهگذاریهای بیفایده، به تلۀ مرگ شرکت تولیدکننده تبدیل شدند.
درک عمیقی که فعالان حوزۀ تجارت الکترونیکی از ترجیحهای ذهنی و الگوی رفتاری مشتریان به دست میآورند، سبب میشود که آنها شرکای فوقالعادهای در مسیر توسعۀ محصولات جدید باشند.
در واقع فعالان تجارت الکترونیکی، اگر از جایگاه و موقعیت خود و رابطۀ عمیقشان با جامعۀ مشتریان به خوبی استفاده کنند، میتوانند یکی از بهترین مشاورها برای تصمیمگیری دربارۀ انتخاب مسیرهای توسعۀ محصول باشند.
برنامهریزی بهینۀ عملیات لجستیکی
آمازون نمونۀ بسیار درخشانی از کاربرد اطلاعات رفتار مشتریان یک خردهفروشی در برنامهریزی بهینۀ لجستیکی است. چنانکه پیش از این نیز با تفصیل بیشتر در برخی از یادداشتهای پست نوین شرح دادهایم، کلاندادۀ انباشتهشده از رفتارهای قبلی مشتریان در تلفیق با فناوریهای هوش مصنوعی، این امکان را ایجاد میکند که بتوانیم پیشبینی کنیم هر کدام از محصولات با کدام مشخصات و در کدام مناطق، چه میزان تقاضا خواهد داشت. به این ترتیب، محصولات عملاً پیش از آن که سفارش داده شوند، به مراکز سفارشگردانی و انبارهای محلی نزدیک به محل تحویل منتقل میشوند. این پیشدستی شبکۀ لجستیکی نسبت به رفتار خریداران، ضمن حفظ انعطافپذیری این شبکه، خدمات لجستیکی مبتنی بر تقاضا را عملاً به خدمات لجستیکی برنامهریزی شده تبدیل میکند؛ و به این ترتیب، امکانات ارزشمندی را برای استفادۀ بهینه از ظرفیتها و امکانات شبکه ایجاد میکند.
مشارکت در تأمین مالی و پوشش ریسک تولید محصولات
اختلاف قیمت کالاها در حراجیهای فصلی و مناسبتی با قیمت متعارف کالا، در واقع، عدمالنفعی است که تولیدکنندۀ کالا بابت اشتباه در ارزیابی تقاضای بازار پرداخت میکند. در بعضی از شرایط، میزان این عدمالنفع میتواند آنقدر بزرگ باشد که توجیه اقتصادی تولید یک محصول را از بین ببرد و یا تولیدکننده را در بازپرداخت تعهدات مالیاش با مشکل جدی مواجه سازد.
در واقع، بخش مهمی از ریسک تأمین مالی برنامۀ تولید یک محصول جدید با ریسک و خطا در تخمین تقاضا برای خرید آن محصول مرتبط است.
فعالان حوزۀ تجارت الکترونیکی با توجه به درک عمیقی که از تحولات بازار و ترجیحها و رفتارهای مشتریان دارند، میتوانند شریک بسیار خوبی برای نظام تأمین مالی در ارزیابی ریسک تأمین مالی تولید یک محصول و نیز مشاور مناسبی برای بنگاههای تولیدی در برنامهریزی تولید محصولات باشند.