نقشهای سنتی بازیگران اکوسیستم اقتصاد، با سرعت حیرتآوری در حال تغییر است. بسیاری از بازیگران پیرو که فعالیت خود را وامدار بخشهای دیگری بودند، در حال تغییر جایگاه خود و ارتقا به گروه پیشروی بازار هستند. صنعت لجستیک یکی از این عرصههاست.
آیا صنعت لجستیک در حال پوست اندازی است؟ (بخش اول)
لجستیک پیرو؛ لجستیک پیشران
18 ارديبهشت 1399 ساعت 10:02
نقشهای سنتی بازیگران اکوسیستم اقتصاد، با سرعت حیرتآوری در حال تغییر است. بسیاری از بازیگران پیرو که فعالیت خود را وامدار بخشهای دیگری بودند، در حال تغییر جایگاه خود و ارتقا به گروه پیشروی بازار هستند. صنعت لجستیک یکی از این عرصههاست.
از منظر تحلیل ارتباطات در ماتریس نهاده-ستانده نظام اقتصادی، صنعت لجستیک یک بخش پیرو محسوب میشود؛ به این معنا که با رشد فعالیت و عرضه در بخشهای پیشرو، تقاضا برای خدمات لجستیک افزایش مییابد و با افول عرضه در سایر قسمتهای نظام اقتصادی، تقاضا برای خدمات صنعت لجستیک نیز رو به نقصان میگذارد. این رابطه میان صنعت لجستیک و سایر بخشهای اکوسیستم اقتصادی، اما، به سرعت در حال تغییر است.
در سالهای اخیر، گسترش امکانات شبکهسازی در نظام اقتصادی و توانایی خلق بازارهای هوشمند و انعطافپذیر با کارایی بالا و هزینه اندک، برای شرکتهای ارائه خدمات لجستیک طرف چهارم (forth party logistics company) فرصت کمنظیری را ایجاد کرده است تا از طریق مشارکت در مدیریت زنجیره ارزش، معماری زنجیره تامین را تغییر دهند و به این ترتیب بازارهای جدید و تقاضاهای تازهای برای خدمات لجستیک در نظام اقتصادی ایجاد کنند.
تغییر معماری زنجیره ارزش؛ تغییر نقشها
تقاضاهای جدیدی که به واسطه تغییر معماری زنجیره ارزش و زنجیره تامین ایجاد میشوند، صرفا جایگزین خدمات لجستیک ارائه شده در نسخه قبلی زنجیره تامین آن صنعت نخواهند بود؛ بلکه تغییرِ تابع تولید و تابع تقاضا، به واسطه تغییرات زنجیره ارزش، فرصتها و تقاضایی در بازار خدمات و مدیریت لجستیک خلق میکند که اصولا پیش از این، همتا و جایگزینی نداشتهاند و به این ترتیب صنعت لجستیک در سایه امکانات نظری و عملی مفاهیم زنجیره ارزش و کسب و کار شبکهای، این امکان را به دست آورده که از یک بخش پیرو در نظام اقتصادی، تبدیل به یک بخش پیشران شود.
به عنوان یک مثال بسیار ساده، ایجاد یک زنجیره سرد بین سواحل جنوبی ایران و پایتخت، تقاضاهایی برای ماهیهای صید روز جنوب ایجاد کرده که پیش از این وجود نداشته است؛ و به این ترتیب، سرمایه گذاریهایی در توسعه کسب و کار صیادی در سواحل جنوبی ایران توجیه اقتصادی پیدا میکند که پیش از این، فاقد توجیه بودهاند.
این مثال یک نمونه از وضعیتی است که در آن وجود یک شبکه لجستیک فراگیر، پایدار و قابل اتکا، توسعه طیفی از کسب و کارهای کوچک و متوسط را با مدل D2C و در چارچوب تجارت الکترونیکی امکانپذیر میکند که در فقدان آن شبکه، به دلیل کوچک بودن بازار، صرفه اقتصادی برای بدل شدن به کسب و کار نداشتهاند.
سوال کلیدی اینجا است: فعالان صنعت لجستیک چگونه میتوانند این بازارهای جدید و بالقوه را شناسایی کنند؟به نظر میرسد که یک پاسخ خوب و سرراست برای این سوال، «تحلیل زنجیره ارزش» کسب و کارهای گوناگون باشد.
برای مثال میتوان نگاهی به مدل زنجیره ارزش پورتر انداخت. مطابق مدل پورتر، زنجیره ارزش دارای 9 قسمت اصلی است که در هر بخش و در ارتباط میان بخشها، فرصتهای ارزشمندی برای شبکهسازی میان کسب و کارها و نقش آفرینی بیشتر فعالان صنعت لجستیک و مدیریت زنجیره تامین وجود دارد.
لجستیک نهاده: بخش اول زنجیره ارزش بر اساس مدل پورتر
لجستیک نهاده (inbound logistics) در چند سطح میتواند موضوع بهسازی معماری زنجیره تامین و ارائه خدمات لجستیک هوشمند باشد:
تولید JIT، یا به عبارت دیگر تولید بدون انبار مواد اولیه و محصول. در اجرای چنین سیستمی، تولید کننده برای اجتناب از ریسک خالی ماندن ظرفیت تولید، به جای انباشت مواد اولیه، که هزینه فرصت سکون سرمایه در گردش بنگاه را به تولید کننده تحمیل میکند، هزینههای تامین نهادههای تولید، به وسیله یک شبکه انعطافپذیر و قابل اتکا را میپذیرد.
- به طور مشخص در ایران، با توجه به بالا بودن نرخ بهره و ارزان بودن نسبی خدمات لجستیک، در صورت وجود یک سرویس لجستیک قابل اتکا، تولید JIT، استراتژی مناسبی برای کاهش بهای تمام شده تولید است.
- به غیر از تاثیر مستقیمی که JIT بر بهبود ترازنامه شرکت از طریق کاهش نیاز به سرمایه در گردش میگذارد، تحویل جزئی مواد اولیه، دریافت اعتباری مواد اولیه و تسویه به واسطه تحویل محصول را آسانتر میکند.
- تحویل جزئی، امکان قیمتگذاری دینامیک نهادههای تولید را بیشتر میکند و این موضوع ورود سرمایه گذاران به قراردادهای مشتقه نهادههای تولید را تسهیل میکند و به این ترتیب هزینه ریسک نوسان قیمت نهادهها، از زنجیره تولید و مصرف کننده به سرمایهگذار منتقل میشود.
- در برخی از صنایع ممکن است این سناریو قابل بررسی باشد که با اتکا به سرویس لجستیک خوب و تقسیم کار تخصصی هوشمندانه، لجستیک نهاده، بتواند جای اینترا لجستیک (intra logistic) را در یک پروسه تولید طولانی بگیرد و هر مرحله از تولید در یک واحد تخصصی انجام شود. این رویکرد میتواند ریسک توقف و اختلال در عملیات تولید را کاهش دهد؛ با بهینهسازی تقسیم کار تخصصی، بهرهوری تولید را افزایش دهد و با حذف گلوگاههای خط تولید، ظرفیت تولید کالا را انعطافپذیرتر نماید و در سایه تقسیم کار تخصصیتر، اختصاصیسازی هر چه بیشتر تولید را برای مصرف کننده نهایی میسر سازد.
- ایجاد انعطافپذیری در ظرفیت تولید، واکنش نظام تولید به نوسانات قیمت نهاده و محصول را نیز آسانتر و کم هزینهتر میکند.
-به غیر از بخشی از اختصاصیسازی تولید که از طریق تقسیم کار تخصصی انجام میشود؛ اختصاصیسازی تولید از طریق اختصاصیسازی مشخصات مواد اولیه، میتواند الگویی برای خلق ارزش باشد. در این روش، به جای انباشت حجم عظیمی از مواد اولیه، با کیفیتهای متفاوت، اختصاصیسازی محصول از طریق اختصاصیسازی مواد اولیه، با اتکا به یک شبکه لجستیک هوشمند و کارآمد فراهم میشود.
- یک نظام لجستیکی کارآمد در حوزه نهادهها، امکان خوشهسازی و افزایش مقیاس فعالیت، بدون سرمایه گذاری کلان مستقیم در زیرساختهای تولید را فراهم میآورد. با توجه به مشکلات جدایی ساختارهای مدیریت و مالکیت در بنگاههای ایرانی، دشواریهای مقیاسپذیر کردن کسب و کار و نیز ناکارآمدی بازار نیروی کار کشور، خوشهسازی به خصوص در صنایع متکی به نیروی کار (Labor intensive) استراژی بسیار کارآمدی محسوب میشود.
- کنترلپذیرتر کردن زنجیره تامین، با تکیه بر یک شبکه تامین هوشمند و انعطافپذیر، اعمال سیاستهای کنترل بازار و توزیع هدفمند سوبسید برای دولتها را نیز آسانتر میکند.
کد مطلب: 119