برای اکوسیستمهایی همچون سیلیکونولی و بوستون، اگر نگوییم دههها، قطعا سالها، طول کشیده است تا آنچه را امروز به عنوان اکوسیستم نوآوری در آنها میشناسیم، ساخته شود. مهمترین و سادهترین درسی که از این نمونهها، به عنوان موفقترینهای جهان در زمینه ساخت اکوسیستم نوآوری میتوان گرفت، این است که تمرکز روی اهداف بلندمدت برای رسیدن به موفقیت در ساخت یک اکوسیستم، عنصرخلاقیت، ضروری و اساسی است. در بخش نخست این گزارش با ویژگیهای اکوسیستمهای نوآوری آشنا شدیم.
به چه شاخصهایی باید توجه کرد؟
یک نمونه الهامبخش که میتوان از آن سخن گفت، برنامه رئیسجمهور کندی برای فرستادن انسان به سطح ماه است. کندی در این برنامه در حالیکه یک چشمانداز درازمدت را تعقیب میکرد و تمام برنامهها را بر اساس آن سازمان میداد، با تعیین اهداف کوتاه مدت، به کنترل عملکردها و خروجیها نیز میپرداخت.
در برنامه سفر به ماه، چشمانداز دراز مدت، موجب ایجاد عملکردهایی در کل تیم میشد که منابع و انگیزه لازم را برای تعقیب اهداف کوتاه مدت تامین میکرد و اهداف کوتاه مدت، انگیزه پیشبرد اقداماتی اجرایی و قابل اندازهگیری بود که در نهایت موجب رسیدن به هدف نهایی میشدند. اکوسیستم نوآوری نیز دقیقا بر اساس همین منطق عمل میکند.
یک اکوسیستم ممکن است بخواهد خود را به عنوان بهترین مکان برای پذیرش و شکوفا ساختن ایدههای خلاقانه مطرح کند. ایده «بهترین مکان برای خلاقیت» را میتوان با شاخصهایی مثل نرخ سرمایهگذاری یا سرعت برقراری ارتباطات موثر و منجر به توافق سرمایهگذاری، میان استارتآپها با شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر و بنگاههای دارای سابقه فعالیت در آن حوزه تعریف کرد.
همچنین این اکوسیستم ممکن است کیفیت خود را بر اساس سطح شفافیت ارتباطات میان سرمایهگذاران و استارتآپها، یا سرعت و سادگی کسب اطلاعات در مورد فرصتهای جدید سرمایهگذاری، یا میزان و کیفیت انتشار اطلاعات مفید و کاربردی برای شرکای بیرونی اکوسیستم در حوزههای سرمایهگذاری و خلاقیت، تعریف کند.
یک شاخص دیگر برای تعریف موفقیت و کیفیت اکوسیستم، این است که استارتآپها چقدر به جذب سرمایه از خارج اکوسیستم قادر هستند و یا چه سهمی از استارتآپها پس از جذب سرمایه و شتاب گرفتن یا حتی تبدیل شدن به شرکتهای بالغ داخل اکوسیستم باقی میمانند.
چشمانداز بلند مدت و اهداف کوتاه مدت!
صرفنظر از اینکه چه چیزی را به عنوان شاخص کلیدی عملکرد تعریف کنیم؛ دو اصل اساسی برای ساماندهی و مدیریت اکوسیستم نوآوری وجود دارد: اول؛ ترسیم یک چشمانداز بلند مدت که هماهنگ کننده کلیه فعالیتهای بازیگران در مقیاس کلان باشد و دوم؛ تعریف اهداف کوتاه مدتی که عملکرد هر بخش و کل اکوسیستم را به معیارهای قابل اندازهگیری پیوند میزند. تعریف اهدافی با معیارهای قابل اندازهگیری به رهبران اکوسیستم کمک میکند تا تعیین کنند که مسیر حرکت اکوسیستم تا چه اندازه با چشمانداز ترسیم شده برای آن در یک راستا است.
البته باید این نکته را در نظر داشت که اهداف و معیارهای مورد استفاده برای سنجش عملکرد یک اکوسیستم نوآوری، کاملا وابسته به سطح رشد و بلوغ آن اکوسیستم است. از معیارهایی که برای سنجش عملکرد اکوسیستمهای بالغی همچون سیلیکونولی و بوستون استفاده میشود، نمیتوان برای سنجش عملکرد یک اکوسیستم نوپا استفاده کرد.
وقتی یک اکوسیستم، موفق به ایجاد یک جریان فعال از اطلاعات و گفتگو میشود و از طریق سرمایهگذاری و حمایت، روند تبدیل شدن ایدهها به کسبوکار، شتاب میگیرد، در واقع به ایجاد تخصصهای تازه در اکوسیستم و تقویت نیروی کار خبره دامن زده میشود. علاوه بر آن، تنوع در کسبوکارهای حاضر در اکوسیستم افزایش مییابد؛ تقاضای موثر کسبوکارهای موجود در اکوسیستم برای نیروی کار، به ویژه نیروی کار خبره، افزایش مییابد و در نهایت، به مرور زمان، نرخ سرمایهگذاری بر روی کسبوکارهای نوپا در اکوسیستم افزایش مییابد. این دقیقا همان مسیری است که اکوسیستمهایی همچون سیلیکونولی و بوستون نیز طی کردهاند.
چه مشخصاتی به بهبود کیفیت یک اکوسیستم نوآوری کمک میکند؟
- یک سیستم شفاف و کارآمد انتقال اطلاعات از استارتآپها به سرمایهگذاران (اعم از سرمایهگذاران خطرپذیر، بنگاهها و سرمایه گذاران فرشته).
- ارتقای مهارتهای نوآوران، در دانشگاه و محیط حرفهای، با هدف ارتقای عملکرد در فرایند تاسیس استارتآپ و جذب سرمایه؛ این ارتقای مهارتها سبب خواهد شد، مشارکت سرمایهگذاران در توسعه کسبوکار، بهرهورتر و معنادارتر شود.
- کمک به شرکتهای بزرگ برای شناختن فناوریها و نوآوریهایی که در روابط تولید و تجارت تاثیر سرنوشتسازی دارند؛ تا این شرکتها فرآیند سرمایهگذاری، شراکت یا تملک را برای کمک به توسعه این نوآوریها سرعت بخشند.
- کمک کردن به صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر برای یافتن بهترین فرصتهای سرمایهگذاری جهت توسعه و تکمیل سبد خود با بیشترین کارایی و صرف حداقل زمان.
- پررنگ کردن موفقیتهای شرکتها و استارتآپها در حوزه نوآوری و جلب توجه رسانههای جریان اصلی به این موفقیتها، برای افزایش آگاهی عمومی نسبت به فرصتها و تحولات محیطی.
- کمک به روانتر شدن گردش چرخهای نظام اقتصادی و متنوعسازی آن. این بهبود باید سبب شود تا شرکتهای حاضر در اکوسیستم، با آسودگی بیشتری بتوانند فرآیند ساخت و مهندسی مجدد زنجیره ارزش در ارائه خدمات و محصولات را از مرحله ایده تا سطح اولین دور سرمایهگذاری، در یک محیط محافظتشده و در درون شرکت انجام دهند.