تحولاتی که نظامهای جدید توزیع در بازارهای جهانی پدید آورده اند، سایر نیروها و شرایط راهبردی موثر بر شبکه توزیع را نیز تغییر داده اند.
آیا برای چالش های «مدیریت نظام توزیع» درعصر جدید آماده اید؟ بخش دوم
سریع تر؛ اما کم اشتباه تر
15 شهريور 1398 ساعت 10:30
تحولاتی که نظامهای جدید توزیع در بازارهای جهانی پدید آورده اند، سایر نیروها و شرایط راهبردی موثر بر شبکه توزیع را نیز تغییر داده اند.
در بخش نخست این گزارش، در این بخش، به برخی از چالش های فنی ارسال مستقیم کالا از توزیع کننده به مصرف کننده نهایی پرداخته می شود.
فرآیندهای عمومی نظام توزیع، هنوز تغییرات مهمی را تجربه نکرده اند، فرآیندهایی همچون دریافت سفارش، دسته بندی سفارشات برای ارجاع به بخش تامین، انتخاب کالاها از انبار، آماده سازی کالا برای ارسال و بالاخره تحویل کالا به نظام حمل و توزیع.
با این همه، افزایش حجم سفارش ها و سرعت زیاد در تحویل، می تواند فرآیندهای ساده "مدیریت کیفیت عملیات" را با چالش های بسیار جدی مواجه کند. به طور مثال، بخش مهمی از روند تکمیل سفارش، اطمینان از این است که محصولات به درستی انتخاب و در بسته بندی مناسبی قرار گرفته اند.
در نظام های سنتی این امر، شامل یک یا دو مرحله کنترل می شود که با اتکا به بازدید نیروی انسانی در طول فرآیند آماده سازی بسته ها برای ارسال صورت می گیرد، اما هنگامی که تعداد سفارش ها خیلی بیشتر و زمان پردازش نیز کوتاه تر می شود؛ کنترل انسانی نه فقط به گلوگاه مهمی در زمان و هزینه تبدیل بدل می شود، بلکه شانس اشتباه در عملیات را نیز به شدت افزایش می دهد.
اشتباه کردن، هم بر رضایت مشتری تاثیر منفی زیادی خواهد داشت و هم به دلیل زمان مورد نیاز برای بررسی کالای مرجوعی و اصلاح سفارش و نیز آماده سازی و ارسال سفارش درست برای مشتری و... تاثیر نامطلوبی بر هزینه عملیات و حاشیه سود بنگاه به جا می گذارد.
فشارهای خرد کننده نظام های توزیع مدرن
چالش دیگری که توزیع کنندگان به دلیل ورود به حوزه ارسال مستقیم به مصرف کننده با آن مواجه می شوند، تغییر مقیاس تعداد سفارش هاست. پیش از ورود به این حوزه، شما با صدها سفارش بزرگ رو به رو بودید که باید به مرکز توزیع خرده فروشان هدایت می شدند، ولی در فضای تازه، با ده ها هزار سفارش کوچک و مجزا مواجهید که باید به دست مشتریان بیشتری برسند.
این موضوع، دو چالش اساسی ایجاد می کند، اول آنکه، شناسایی و طبقه بندی سفارش ها و آماده سازی آنها برای ارسال و طی آخرین گام تحویل، حجم عملیات سازمان توزیع کننده را صدها برابر کرده است.
در واقع وقتی می گوییم سازمان های توزیع D2C با چالش «سرعت» و «حفظ کارایی» در فرآیندهای سریع مواجه هستند، موضوع فقط کوچک شدن چند برابری پنجره زمانی سفارش تا تحویل نیست، بلکه همزمان با افزایش چند صد برابری حجم بخش هایی از عملیات هم مواجهیم که در مجموع به معنای هزاران بار سریعتر شدن فرآیندهای دریافت سفارش تا تحویل، در نقطه نهایی است.
دوم آنکه در این شرایط، نظام توزیع، آخرین دروازه بان قبل از مشتری، برای حصول اطمینان از تطبیق کیفیت کالای ارسالی و سفارش مشتری است. این موضوع به خصوص در مورد سفارش هایی که به هر دلیل شامل نوعی از شخصی سازی هستند، با پیچیدگی های مضاعفی هم مواجه است و هر گونه اشتباه، علاوه بر تحمیل هزینه های دوباره کاری، به طور مستقیم به رضایت و وفاداری مشتری و برند محصول ارسال شده و شرکت توزیع، خسارت وارد می کند.
سازمان های D2C همچنین برای افزایش کارایی تلاش می کنند تا عملیات پیچیده توزیع مستقیم را با اتکا به کمترین میزان انباشت و رسوب کالا در انبارهای خود به انجام برسانند. در این شرایط، اشتباه در فرآیندهای شناسایی، آماده سازی و توزیع سفارش و نیز ایجاد موج بزرگی از کالاهای مرجوعی، می تواند به راحتی جریان عملیاتی کسب و کار را در معرض ناپایداری های جدی قرار دهد و کل عملکرد بنگاه را با خطر تعطیلی یا تاخیرهای بزرگ و خسارت بار مواجه کند.
سازگار شدن، دشوارتر شده است
با افزایش تعداد شرکت هایی که شاخص های عملکردی قابل قبولی در عملیات D2C دارند و با رایج تر شدن این مدل کسب و کار در حوزه خرده فروشی؛ حجم سفارشات و سطح توقعات (هم در تولیدکنندگان و هم در مشتریان) همزمان رو به افزایش است.
مشتریان حق انتخاب های بیشتری دارند، مشکل پسندتر شده اند و با هر نقصی در زمان بندی یا کیفیت تجربه تحویل، به راحتی می توانند تامین کننده خود را تغییر دهند. تولیدکنندگان و تامین کنندگان، هر روز با پیشنهادهای جذاب تری از سوی عرضه کنندگان خدمات D2C مواجه می شوند و این موضوع، خود را به صورت افزایش جرائم مربوط به سفارشات مرجوعی و دشوارتر شدن سایر شرایط قراردادهای همکاری در بازار نشان می دهد.
تا سال ها، نظام سنتی توزیع، بخشی از پشت صحنه نظام خرده فروشی بود، اما نظام های توزیع D2C با توجه به تاثیر مستقیمی که در تجربه مشتری دارند، بخشی از اجزای برندسازی تولیدکنندگان صاحب برند و خرده فروشان اصلی به شمار می روند. این موضوع هم به حجم و پیچیدگی عملیات پخش می افزاید و هم حساسیت این فرآیند را افزایش می دهد.
وقتی شما کارمند یک شرکت بزرگ برای خرده فروشی یا تولیدکننده اصلی و صاحب برند کار می شوید، عملکرد مسوولانه شما سبب حفظ ارزش برند در چشم مشتری می شود. در عوض، هر سهل انگاری کوچک یا نقص عملکرد در هر یک از بخش ها می تواند موجب از دست رفتن کل سرمایه گذاری و تلاشی شود که برای حراست و ارتقای برند انجام شده است.
در این شرایط، برنامه ریزی یکپارچه برای استفاده بهینه از منابع سازمانی (ERP) که باید به فعالیت های متنوع، پیچیده و در عین حال دارای وابستگی متقابل تخصیص یابد، ارزش و اهمیت بیشتری پیدا می کند.
نحوه یکپارچگی "سیستم ERP" با "سیستم های تبادل اطلاعات الکترونیکی" و "مدیریت انبار" نیز نکته حائز اهمیتی است. در فقدان این یکپارچگی، شانس کمی برای تکمیل و ارسال درست حجم بالای سفارشاتی وجود دارد که زمان بسیار کمی برای توزیع دارند.
اگر می خواهید سفارش ها به موقع انجام شوند، باید بین این سه فرآیند، یکپارچگی وجود داشته باشد. دستاورد اصلی این یکپارچگی، کاهش هزینه های انبارداری و کنترل میزان کالاهای مرجوعی است.
کد مطلب: 7