سهم عمده نیروهای سیاسی در شکل دادن محیط کسب و کار خدمات مدیریت زنجیرۀ تامین در سال 2021 نشان میدهد که فعالان صنعت در طول سال پیشرو باید بیش از پیش آماده گفتوگو با افکار عمومی و سیاستگذاران باشند.
در دو قسمت قبلی این یادداشت به بررسی 5 روند راهبردی موثر در حوزه خدمات مدیریت زنجیره تامین پرداختیم که احتمال میدهیم این صنعت را در طول سال 2021 به شدت تحت تاثیر خود قرار دهند. عمده روندهای مورد بررسی در دو قسمت پیشین مربوط به اثرگذاری متقابل بنگاه و بازارها از یکسو و تغییرات محیطی و تکنولوژیک از سوی دیگر بود.
در قسمت سوم و پایانی این یادداشت به بررسی 5 روند دیگر خواهیم پرداخت که ناشی از اثرگذاری متقابل بازار و بنگاه و محیط و نظام سیاسی (در مقیاس بینالمللی) بر روی یکدیگر است.
سهم عمده نیروهای سیاسی در شکل دادن محیط کسب و کار خدمات مدیریت زنجیره تامین در سال 2021 نشان میدهد که فعالان صنعت در طول سال پیش رو باید بیش از پیش آماده گفتوگو با افکار عمومی و سیاستگذاران باشند.
کارکرد نظام سیاسی در جامعۀ مدرن، تولید کالاهای عمومی، هدایت پروژههای زیرساختی و تنظیم مناسبات راهبردی کلان میان بازیگران اکوسیستم از طریق قانونگذاری و تنظیمگری است.
در محدوده تحولات جزئی و سطحی، بازار آزاد به تنهایی برای اصلاح و تنظیم مناسبات میان بازیگران یک اکوسیستم کفایت میکند؛ اما وقتی به هر دلیل، عمق و شدت تغییرات محیطی افزایش پیدا میکند نقش نظام سیاسی در ریلگذاری مسیر آینده بیشتر میشود.
در طول سالهای گذشته، تحولات فناوری، روند جهانیسازی و برخی عوامل دیگر، پتانسیل عظیمی برای اعمال تغییرات اساسی در طیف وسیعی از مناسبات اقتصادی و اجتماعی ایجاد کرده بودند. در طول سال 2020، بروز پاندمی کرونا و برخی تحولات سیاسی منجر به آزاد شدن این پتانسیل شدند و حالا همه فعالان اقتصادی، از جمله در صنعت مدیریت زنجیرۀ تامین، باید خود را با این روند تغییرات و اثرات آن سازگار کنند. مهمترین شرط ایجاد این سازگاری، توانایی گفتوگوی فعالان اقتصادی با افکار عمومی و سیاستگذاران است. آنچه در ادامه میآید در واقع مهمترین دستور کارهای گفتوگوی فعالان اقتصادی و نظام سیاسی برای گذار از این دوره پر تحول است.
تاسیسات زیربنایی تولید و انتقال الکتریسیته سبز
تولید الکتریسیته دوستدار محیط زیست با چالشهای فنی و اقتصادی فراوانی مواجه است؛ اما انتقال و ذخیرهسازی و مدیریت شبکه مبتنی بر الکتریسیته تجدیدپذیر، چالشی به مراتب بزرگتر است که غلبه بر آن نیازمند سرمایهگذاریهای زیرساختی گسترده است. این سرمایهگذاریها یا باید توسط دولتها صورت پذیرد؛ چنانکه در چین شاهد سرمایهگذاریهای گسترده دولتی بر روی خطوط انتقال برق مستقیم ولتاژ بالا هستیم، یا برای حضور بخش خصوصی در این کسب و کار (با توجه نزدیکی ماهیت آن به انحصار طبیعی) نیازمند همکاری دولتها در مقرراتگذاری هستیم.
در هر صورت، همانطور که پیش از این اشاره کردیم، الکتریکیسازی ناوگان حمل و نقل یکی از مولفههای کلیدی ارتقای استانداردهای زیست محیطی صنعت لجستیک و مدیریت زنجیرۀ تامین است و برای تامین دسترسی و کارایی چنین ناوگانی، نیازمند یک شبکۀ گسترده تولید و توزیع برق تجدیدپذیر هستیم. به طوری که میتوان گفت در سالهای آتی، احتمالا شاهد شکل گرفتن پیوندهای راهبردی عمیق میان شرکتهای لجستیک و زنجیرۀ تامین با فعالان حوزه تولید و توزیع و مدیریت شبکه الکتریسیته تجدیدپذیر خواهیم بود.
اتومبیلهای خودران و پهپادها
یکی از کاربردهای هوش مصنوعی و اتوماسیون که پیشبینی میشود در سالهای پیش رو تاثیر عظیمی بر کارایی و ساختار هزینه صنعت پست لجستیک خواهند داشت، ایجاد ناوگانی از اتومبیلهای سبک و سنگین و همچنین پهپادهای خودران است.
به نظر میرسد که در حال حاضر، یکی از مهمترین موانع پیش روی توسعه کاربست این فناوریها در صنعت لجستیک و مدیریت زنجیرۀ تامین، مقرراتگذاریهای ایمنی دولتهاست و ایجاد تغییر در این حوزه نیازمند همکاری نزدیک و موثر فعالان صنعت با نظام بروکراتیک و تشکیلات حکمرانی سیاسی و اقتصادی است.
افزایش نقش هوش مصنوعی در مدیریت شبکه لجستیک و زنجیره تامین
هر چند در میان متخصصان یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی، فعالان حوزه تحلیل فناوری و خبرگان صنعت لجستیک، در مورد سرعت و روند بلوغ این فناوریها و شتاب کاربست آنها در حوزه لجستیک و زنجیره تامین اختلاف نظرهای اساسی وجود دارد اما، همه میدانیم که مستقل از موانع تکنولوژیک توسعه کاربرد این فناوریها به دو زیرساخت حقوقی و قانونی نیز به شدت وابسته هستند.
زیرساخت اول که پیش از این نیز مورد اشاره قرار گرفته بود؛ استانداردهای حکمرانی داده برای تضمین دسترسی کارآمد این سیستمها به حجم مطلوبی از داده با کیفیت است.
زیرساخت دوم، مقررات حوزۀ حمایت اجتماعی و نظام تنظیمگری بازار کار است. توسعه فناوریهای هوش مصنوعی و اتوماسیون، تغییرات عمیقی در ساختار بازار کار و به تبع آن نظام مناسبات اجتماعی به خصوص در طبقات اجتماعی دارای پایگاه اقتصادی ضعیفتر ایجاد خواهد کرد. این تغییرات تنشها و نارضایتیهایی در پی خواهد داشت که مدیریت آنها در گرو قانونگذاری و تنظیمگری هوشمندانه است.
همکاری نزدیک ذینفعان فناوریهای هوش مصنوعی و اتوماسیون، از جمله فعالان صنعت لجستیک و زنجیره تامین، با دولتها در زمینه مقرراتگذاری و تنظیمگری حمایت اجتماعی و بازار کار در این شرایط، به تسهیل روند این گذار دشوار کمک میکند.
تعرفههای گمرکی
سیاستهای حمایت از تولیدات داخلی که در سالهای اخیر، دوباره مورد توجه طیفی از فعالان سیاسی قرار گرفته است از ابزارهای گوناگونی برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکند و یکی از آنها نظام تعرفههای گمرکی است.
تمایلی که این روزها از سوی افکار عمومی و سیاستمداران برای استفاده بیشتر از این اهرم در تجارت بینالمللی ظهور و بروز پیدا کرده، از آن جهت دارای اهمیت ویژه است که علاوه بر تاثیرگذاری مستقیم بر بهای محصولات مبادله شده، روند تجارت فرامرزی را با پیچیدگیها و دشواریهای بیشتری (به دلیل پیچیدهتر شدن مقررات گمرکی و افرایش سرعت تغییر و اصلاح آنها) مواجه میکند.
پیش از این در پستنوین به بررسی نمونههایی از فناوریهای اطلاعاتی مبتنی بر هوش مصنوعی که روند رسیدگی ادارای و گمرکی را در تجارت فرامرزی تسهیل میکنند، پرداختهایم؛ اما کاربرد این فناوریها زمانی به نتیجه مطلوب خواهد رسید که همکاری دولتها برای مشارکت در روند تائید و تبادل اطلاعات تجارت فرامرزی را در کنار خود داشته باشد.
سیاستهای حمایتی در حوزه تجارت بینالمللی
پیش از این اشاره کردیم که «حمایتگرایی» در حال تبدیل شدن به یکی از عناصر کلیدی رویکرد اقتصاد سیاسی در جهان است. تقویت جایگاه صنایع و تجارتهای محلی فاقد مزیت رقابتی از طریق وضع موانع تجاری غیر تعرفهای ممکن است به دلایل راهبردی، توسعهای یا حمایتی از سوی افکار عمومی مطالبه شده و از سوی سیاستمداران تعقیب شود. جنگ تجاری چین و ایالات متحده نمونهای برجسته از تقویت رویکرد حمایتگرایانه در عصر جدید است.
صرفنظر از اینکه رویکرد حمایتگرایانه با چه انگیزهای تبدیل به الگوی مسلط بر اقتصاد سیاسی میشود؛ این رویکرد در کوتاه مدت موجب ایجاد تغییرات در ساختار زنجیره تامین میشود که فعالان خدمات مدیریت تامین باید شرکتهای خود را با آن سازگار کنند و در دراز مدت می واند مزیتهای راهبردی کسب و کارهای بزرگ مدیریت زنجیره تامین را (که اصولا بر پایه جهانیسازی تجارت بنا شدهاند) تهدید کند.
بسیار حیاتی است که مدیران و فعالان خدمات زنجیره تامین بتوانند با متخصصان اقتصاد سیاسی و سیاستگذاران ارشد حاکمیتی در مورد سیاستهای رفاهی و توسعهای و ملاحظات راهبردی که منجر به اتخاذ رویکردهای حمایتگرانه میشود گفتوگویی مولد و فعالانه داشته باشند.
فعالان خدمات مدیریت زنجیره تامین باید بتوانند این نکته را به سیاستمداران و سیاستگذاران منتقل کنند که زیرساختهای کارآمد و ارزشآفرین مدیریت ملی، منطقهای و جهانی زنجیره تامین، شریک همکار استراتژیک دولتها برای ارتقای رفاه و امنیت و تابآوری کشورها هستند.